• وبلاگ : طلبه تخريبچي
  • يادداشت : سند چشم انداز غيرت و مردانگي مردم تهران و ايران ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 13 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    نظرسنجي اهداي جوايز کامل فود

    کداميک از جوايز را جهت اهدا به برندگان در اين دوره مناسبتر ميدانيد؟

    1: يک وعده غذاي کامل (پيتزا ويژه کامل، سيب زميني سرخ کرده، سالاد، نوشابه)

    2: اشتراک يک ماه اينترنت پرسرعت ADSL

    3: کارت شارژ تلفن همراه

    4: پيشنهاد شما چيست؟

    عزيزان ساکن تهران ميتواند با مراجعه به سايت پيتزا و ساندويچ کامل و عضويت در سايت در اين نظرسنجي و با خريد از سايت در قرعه‌کشي شرکت نمايند.

    کامل = کاملا خوشمزه

    سلام حاجي تو كه مي دوني دل و چشمهاي من زود باروني ميشه ، چرا قصه اين غيور مردان رو اينجور بي پروا براي كسايي مثل من حقير كه اهل دل نيست ميگي كه غصه شون بشه . اجرت با سالار شهيدان

    نمي دونم چي بگم

    ببخش حاج آقا

    خواندم و لذت بردم.

    به ما هم سري بزنيد

    http://sayeyesabour.persianblog.com
    http://1madar.com

    سلام مهربان ِ خوش قلب . سلام دوست خوب و راهنماي ايثار ... كلمه به كلمه ات را خواندم . كلمه به كلمه اش دلم را به درد آورد . آري آنان مرا ديوانه ميپندارند آنان مرا مهجور ميخوانند بگذار دلشان به همين حرفها خوش باشد من براي وطنم ، دينم، امامم رفتم و ناقابل جانم را هديه كنم. وااسفاكه او قابلم ندانست و اينگونه بر جاي ماندم و ياران رفتند . اينها حرفهايي بود كه برادرم ميگفت و بالاخر زمستان گذشته درست روز تولدش پرواز كرد شب چله بعد از سالها رنج و درد ديه و سخناني دلگير كننده براي آناني كه دركش نميكردند ... او پرواز كرد بي هيچ ادعايي.هيچ كجا نگفت براي چه به شهرمان برگشت و هيچ كجا نامي از خود باقي نگذاشت . ...اوشهيد شد بي اينكه در جايگاه شهدا ثبت نامي شده باشد . خودش اينطور ميخواست . او دوست داشت پشت ديوار عشق پنهان شود .

    سلام

    اين ما هستيم كه ديوانه ايم . اين ما هستيم كه شورعشق را نمي فهميم. شايد سر در آنجائي كه اسمش را بيمارستان اعصاب و روان گذاشته اند به مراتب عاقلان بيشتري زندگي ميكنند و چون عاقلترند و سالمتر دور از مردم .... زندگي ميكنند . خوشا به حالشان . كاش مرا هم ديوانه ميپنداشتند. مني كه صادقانه حرفم را ميگويم .

    سلام. ممنون كه ياداوري كرديد شنبه هم ياداوري كنيد لطفا.

    سلام برادر...

    من هم يه بار براي تهيه گزارش به اين مكان مقدس رفتم...

    يادش به خير...

    راستي از دعوتت ممنونم...

    اگه ممكنه يه مقدار بيشتر در مورد نشست وبلاگ نويسها برام توضيح بده... هنوز برادر سرشار هم اونجاست؟

    ممنونم...

    شاد زي

    اوشعارهايي برعليه فسادومفسدين وهمينطور بدحجابي وغيره مي داديم تااينکه

    به مجلس رسيديم يکنفر شروع کرد به سخنراني ودرموردپاک کردن عکس ونام شهداباحمايت بعضي وتوسط

    شهرداري ازخيابانهاوبزرگراهها وازبرداشتن حصاردورپارکها که محلي امن براي افراد

    معتادواراذل واوباش مي شد مي گفت /وميگفت: آقاي شهردار شما نام شهداوتصاوير شهدا راپاک کرده

    وبجاي آن پارک وگل وبلبل مي گذاريدوفريادزد:ماديگردلمان مرده وبااين چيزها شادنميشويم/ما دوستا

    نمان درکنارمان بشهادت رسيده اندما نمي گذاريم…... من از يکنفرپرسيدم اين آقاکيست که داردسخنراني مي کند/ گفت مسعودده نمکي …پس ازآن هم اسمش راازاين وآن زياد مي شنيدم تااينکه سال1373 توسط يکي ازدوستان براي اشتغال درزمينه چاپ کتاب به ستادرسيدگي به امورآزادگان معرفي شدم ودرآنجا متوجه

    شدم که دهنمکي مسئول ....

    ادامه دارد.انشاءا...

    سلام حاجي جان اميدم

    وبلاگ خيلي زيبايي داري با دست نوشته هاي شما محشره خوشحالم ميكوني يه سر كوچلو به اين بنده حقير بزني . يا حق

    سلام حاج علي

    مي بينم كه زده به ديونگي

    تو كه آخر ديونه ها هستي . مي شناسمتممممممممممممم

    مثل خودم باحالي ... دمت گرم . زت زياد

    + يه بچه باحال 

    هزارجهد بكردم كه سٌر عشق بپوشم

    نبود بر سر آتش مُيَسرم كه نجوشم

    بهـوش بـودم از اول كه دل بِكَس نسپارم

    شمايل تو بديدم نه عقل ماند و نه هوشم

    سلام حاجي ..

    بازم ديوونه شدي دري وري نوشتي .. ؟ژ

    بابا ..

    تو وبلاگتو بنويس

    به اين كارا چي كار داري .. ؟