چراغ جادو

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ عاشورائيان 

سلام اخوي

از اطلاع رساني تان ممنون

اما ذكر چند تا نكته را لازم مي بينم كه خدمتتون معروض دارم

1 - فرماسونرها يك تشكيلات مخوف مي باشد كه در فرانسه شكل گرفت و اساسا و كلا با تصوف و صوفي گري تفاوت داره و بعبارتي مي توان گفت فراماسونري بنيادا و اساسا با تصوف و صوفي گري هيچ ربطي ندارند .

2 - اگر به ريشه فراماسونري مراجعه كنيد به مفهوم كارگران فرانسوي مي باشد . كه اين تشكيلات توسط كارگران فرانسوي بنيان نهاده شد و و داراي يك تشكيلات بسيار منظم و در حين حال مخوف و پر نفوذ بودند كه بسياري از چهره هاي برجسته رژيم منحوس پهلوي وابسته به لژ فراماسونري بودند.

3 - تاريخچه تصوف و بنيان آن بر مي گرده به سالهاي بسيار دور كه توسط پير مكار استعمار ريشه و بنيان آن در كشور بنا نهاده شد كه اگه خواسته باشيم در باره آن بحث كنيم يقينا مجال آن در اينجا نيست .

لذا ضمن تشكر از درج مطلب مذكور ، لطفا محبت كنيد نسبت به تصحيح مطلبتون اقدام فرمائيد . ضمنا حركت انقلابي و دلاورانه مردم بروجرد قابل تحسين و نشان از هوشياري و دلدادگي آن عزيزان به انقلاب و نظام مقدس جمهوري اسلامي مي باشد . همچنين اين حركت انقلابي مردم غيور بروجرد نشان داد كه هنوز و كماكان مردم در حفظ و صيانت ز نظام و ارزشهاي والاي انقلاب از مسئولين گامها جلوتر هستند

پاسخ

دوست عزيز عاشورايي من سلام از اينكه به من سر زدي متشكرم . چون كه ادرسي از خودت نگذاشته بودي نتونستم برات جوابيه بفرستم براي همين اينجا جوابيه مي دم كه اگه زحمت نبود يه وقت گذرت به اين دور و برا افتاد جوابيت رو بخوني . در مخوف بودن اين تشكيلات هيچ شكي نداريم چرا كه فراماسونري تشكيلات يا جمعيتي است، پنهان روش و نخبه گرا. در تشكيلات فراماسونري اين دو ويژگي اصل است. پنهان روشي را براي اين انتخاب كرد كه افرادي خارج از تشكيلات با اهداف و روش هاي آن آشنا نشوند و نخبه گرائي را از اين جهت برگزيدند كه قصدشان تسخير كشورها و كل جهان است. از اين جهت به هر كشوري كه وارد مي شود سراغ نخبگان مي رود و سعي دارد تا امور اساسي و شريان هاي اقتصادي، فرهنگي و سياسي آن كشور را به دست بياورد و در آن منطقه نفوذ كند و بعد در مناطق ديگر نفوذ خود را گسترش دهد.در جهان عرب با توجه به ظهور پديدهء اسرائيل و تشكيل حكومت نا مشروع آن در فلسطين و درگيري ملت ها و نخبگان آن جوامع با اين مساله- هر چند كه دولت هاي آنان نسبت به اين مساله بي اعتنا بودند- بيشتر از ما مواجه هستند و درباره‌اش تحقيق كرده اند. اما درباره ميزان مطالعات و ژرفاي تحقيقات آنها متأسفانه ترديد وجود دارد. آنها در ريشه يابي فراماسونري نتوانسته اند عمق مطلب را پيدا كنند.با توجه به تعريفي كه فراماسونر ها از خودشان ارائه مي دهند، فراماسونري يك جمعيت بنائي است كه از ابتداي خلقت تا به حال سابقه تشكيلاتي داشته است.عبارت فراماسون هم از دو بخش «فري » و «ماسون» تشكيل مي شود، به معناي بناي آزاد. مي گويند بناي آزاد بنائي بوده كه بر خلاف ساير صنوف بيگاري نمي داده. ظاهراً در قرون وسطي صاحبان صنوف بيگاري مي دادند به جز بناها. اين توجيهي است كه آنها براي اسم و عنوان فراماسونري آورده اند.دربارهء تاريخچه فراماسونري هم دو نوع پيشينه در مقابل ما مي گذارند. پيشينه قديمي كه عرض كردم از زمان آدم تا زمان حال را شامل مي شود. اين مسأله متأسفانه در ايران رواج پيدا كرده و اديب الممالك فراهاني در آن قصيده اي كه در زمان مشروطه گفته در خصوص تاريخچه فراماسونري به حضرت آدم به عنوان اولين فراماسونر اشاره دارد. و در زمان حضرت سليمان گسترش پيدا كرده. وي تمام انبياء، حتي ائمه شيعه را هم در زمره آن ها قرار مي دهد و اين تعبيري است كه چندان عقلاني نبوده و سند معتبر هم ندارد. در اين گرايش و تحليل رنگ و صبغه هاي يهودي را مي توان ديد.در گرايش دوم، ريشه فراماسونري را در انجمن هاي صنفي و يا صنف بنايان جستجو مي كنند. اين پيشينه سازي با هدف پنهان كردن ريشه هاي اصلي فراماسونري است و به نيت دست آوردن يك مشروعيت تاريخي ارائه شده در حالي كه اگر ما فراماسونري را محصول دوره استعمار جديد بدانيم آن موقع معلوم مي شود كه اين جمعيت براي چه هدفي تأسيس شده است.واقعيت اين است كه ما تا قبل از سال 1717 م. هيچ لژي نداشته ايم. در اين سال تعدادي لژ در لندن تأسيس شد به نام «لژ بزرگ انگلستان» كه در واقع مادر همه لژهاي جهان است. الان هم هر لژي تأسيس مي شود اگر بخواهد مشروعيت بگيرد، بايد لژ بزرگ انگلستان مستقيم يا غير مستقيم آن را تائيد نمايد.در سال 1714 م. «خاندان هانوور» در انگلستان قدرت را در دست مي گيرند. كه عمدتاً يهوديان از اين خانواده حمايت مي كنند. انگلستان در آن روزگار جامعه اي بود متشكل از فرقه ها، اديان و گروههاي متضاد و اين جمعيت با شعار تسامح و تساهل به وجود آمد. دو نفر از كشيشان در رأس اين جمعيت قرار دارند كه هر دو پروتستان هستند. بعضي از اين كشيشان با خاندان هاي يهودي ارتباط دارند. و اصلاً خمير مايه فكري اين جمعيت از انديشه و مرام يهودي ها گرفته شده و اصلاً تفكر آنها ديني نيست بلكه اساس اين تفكر ساخت غرب جديد و جهان جديد است. جرياني كه نگاه بشر را از آسمان گرفته، به زمين معطوف مي كند و با ترويج «اومانيست» و «جهان وطني» سعي دارد نبض تحركات سياسي فرهنگي جهان را به دست بگيرد. علاوه بر خاندان ها نوور، سه فرقه ديگر در تشكيل فراماسونري نقش داشتند، اول «كابالائيست ها» هستند كه در امور اسرارآميز و سحر و جادو فعال هستند. اين فرقه هم در مذهب يهود و هم در مذهب مسيحيت بودند يعني كابالائيست هاي يهودي و كابالائيست هاي مسيحي. فرقه دوم «يسوعيان مسيحي» هستد كه آنها هم در امور جادوئي و سحر و كيمياگري وارد بودند و فرقه سوم «روزن كروتز ها» يا فرقه گل سرخ هستند كه فعاليت اين‌ها دفاع از زائران بيت المقدس بود و براي امن كردن مسافرت مسافران به كار صرافي و اقتصادي مي‌پرداختند. به اين شكل كه به بهانه اينكه راهها نا امن است اموال زائران را مي گرفتند و حواله مي دادند كه اين حواله ها را در بيت المقدس به پول تبديل كنند. و بعد از مدتي اين جريان به قدرت اقتصادي سياسي و نظامي تبديل شد. در اين جريان به خوبي پيوند مسيحيت با يهود آشكار است و آن جريان مسيحيت صهيونيستي از اين جا شكل مي گيرد. خبري ديدم در خصوص ملاقات پاپ بندكيت چهاردهم با يك ساحره مسيحي و در اين ملاقات از خدمت ساحران به مسيحيان و مقابله با دشمنان تشكر كرده است . الالن در قرن 21 پاپ به راحتي اين ملاقات را انجام مي دهد. توجه كنيد در قرن 15 و 16 م. ارتباط بين ساحران و جادوگران با مسيحيان و يهوديان چقدر بوده! از اينجا ست كه پيشگوئي هاي نوستراداموس مجال پيدا مي كند كه مطرح بشود. از ادغام خاندان ها نوور در اين دسته هاي ديگر، از كابالائيست ها و يسوعيان مسيحي جمعيت فراماسونري شكل مي گيرد. فراماسونري تاريخ خود را به دو بخش تقسيم مي كنند: تاريخ نظري و تاريخ عملي.فراماسونري عملي مربوطه دوره اي است كه بنايي در اين جمعيت صورت گرفته. البته شواهد تاريخ اين موضوع را رد مي كند. درباره فراماسونري نظري مي گويند غير از بناها افراد ديگري هم وارد تشكيلات شدند. اين‌ها اول به فرانسه مي روند و با شعارهاي خود كه آزادي، برابري و برادري است انقلاب معروف فرانسه را به راه مي اندازند.به تدريج فرانسه و ديگر جاهاي اروپا به تسخير در مي آيند و بعد باز پشتوانه هاي يهود به سمت مشرق زمين حركت مي كنند. در كشورهاي شرقي فراماسونري، علاوه بر پرورش جاسوس، به دنبال كارهاي فرهنگي است كه در نتيجه آن فعاليت هاي فرهنگي، افراد جوامع براي پذيرش استعمار آماده مي‌شوند و هدف استعمار نوين هم بر خلاف استعمار كهنه در پي ساختن جهان طبق انگاره هاي خود است و هدف فراماسونري اين است كه جوامع اين انگاره ها را بپذيرند. استعمار قديم با كشتي هاي نظامي خودش در كشورهاي شرقي حضور پيدا مي كرد اما اين بار براي اينكه بتوانند محيط را براي حضور خود امن بكنند، مستلزم اين است كه جامعه با اهداف و آرمان هاي آنان همسان بشود.بنابراين فراماسونري در قرن 19 به يك جمعيت مرموز، مقتدر، پر شاخ و برگ و جهان شمول تبديل مي شود. بعد از 200 سال از تشكيل لژ بزرگ حالا جريان فراماسونري به زنجيره اي از لژهاي متعدد در سراسر جهان تبديل شده كه همه در خدمت لژ مادر هستند مي شود. و در اين زمان مي توان لژهاي فراماسونري را به سه دسته تقسيم كرد: يك دسته لژهاي سه درجه اي هستند كه عمدتاً در انگلستان و اسكاتلند رواج دارند. دسته دوم لژهاي سي و سه درجه اي هستند كه عمدتاً در آمريكا و فرانسه هستند و يك دسته ديگر طيف هفت درجه اي هستند. البته در مصر، لژهاي صد درجه اي هم وجود دارد.شعارهاي فراماسونري كه بسيار جذاب هستند، برادري، برابري و آزادي است. درباره آزادي فقط مطرح مي كنند كه اين تشكيلات براي آزادي بشر آمده، حالا آزادي