وبلاگ :
طلبه تخريبچي
يادداشت :
داستان من و دهاتمون و راهپيمايي هاش ...
نظرات :
0
خصوصي ،
8
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
بي نام
سلام اخوي .... خسته نباشيد ... داستان گل مرادتون يه كم زيادي تخيلي بود چون نه تو ايران و نه هيچ جاي ديگه تو راهپيمايي به كسي ساندويچ نميدن و ثانيا شناسنامه اي مهر زده نميشه ... البته ايادي كفر خودشون بهتر از ماها ميدونن اينجا چه خبره ولي اين كار هميشگيشونه كه اخبار رو به نفع خودشون تغيير بدن ... منتها واقعيت اينه كه متاسفانه اين مشكلات تو جامعه ما كاملا مرئي شده و داره ابراز وجود ميكنه و خط كشيهاي تفكرات و اعتقادات هم خيلي پررنگ شدن ... اما حتما نامه حضرت علي عليه السلام به مالك اشتر رو خوندين ... حتي اگه نگاه كوچكي هم به قسمتهاي اولش انداخته باشيد مي بينيد كه توصيه اون حضرت درمورد اداره كشوري كه همه نوع آييني درش وجود داره و مردم از هر قشر و با هر طرز تفكري كه فكرشو بكنيد در اون زندگي ميكردند چي بوده ... حالا تكليف ما چيه؟ به قول يكي از وبلاگا با قمه هامون آماده باشيم تا؟ ......
پاسخ
سلام دوست بي نام من .... عرض كنم خوب همه خواننده هاي اين داستان گل مراد ميدونند كه اين داستان تخيلي بوده فقط ايادي استكبار نميدونند.... راستش در همون موقعي كه مالك دستورو شيوه نامه اداره ولايت خودش رو از امير مومنان دريافت كرده بود تن مالك خسته بود از جنگ با ناكثين و مارقين و قاسطين لذا گاهي اين درگيريها بروز و ظهور يك نفاق پنهان در جامعه ايت كه يه روزي به اسم جنگهاي علي عليه السلام خودش رو نشون ميده و گاهي هم به شكل جنبش سبز و .... تكليف ما اينه كه علي زمان رو بشناسيم و منتظر امر او باشيم ...درود بر شما و حق طلبان عالم .