سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
طلبه تخریبچی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

 به نام خدا

سلام

آخرین باری که واژه نان آور را شنیده ام یادم نیست ...

 

آخرین باری که که یک نان آور دیده ام همین دو سه دقیقه پیش روبری آئینه بود ....

قدیمترها که علم پیشرفت نکرده بود بچه های اتابک و دروازه غار و نازی آباد، به کسی که اول صبح با خمیر گیر های نانوایی از خانه بیرون می رفت و با مطربهای مجالس شادی به خانه بر می گشت (1)، می گفتند بولدوزر، اما امروز که علم پیشرفت کرده برو بچه های جردن ونیاوران و ... به بولدوزر می گویند : انسان اکونومیک .

 

گاهی آرزو می کنم که یک بولدوزر نباشم و یک پدر باشم و یا یک همسر و شاید هم یک دوست و یا شاید هم یک همسایه یا یک ... .

ولی مگر می شود ؟!!!

یه سرباز و این همه لشکر ؟!!!

از اجاره خونه و 700000 تومان پول طرح ترافیک و شهریه چند صد هزار تومانی دانشگاه خود و بچه ها و ... که بگذریم مهمان جای خود را دارد و مگر می شود با حبیب خدا طرف شد و از گل نازگتر گفت و چند نوع میوه و شیرینی و غذا صرو نکرد ؟!!!

البته در این روزگار به این چیزها می گن حق حیات و فکر نمی کنم کسی از این چیزها فارغ باشه ...

باید سعی کنی که زنده بمونی و البته زندگی هم نکردی ، نکردی ... .

می خواستم جای خدا رو تو این زندگی بپرسم و سراغ خدا رو بگیرم که دیگه خداییش دلم نیومد و دیدم نمک رو زخم دلت پاشیدنه چون هر کسی می دونه که تو این مصرف زدگی و اکونومیک گرایی دیگه جایی برای خدا نمی مونه و همش باید از بوق هاپو تا سوت عمو (2) تلاش کنی تا برای دیگران زندگی سازی کنی ... .

دارم فکر می کنم و در اعماق تفکراتم ، یاد مصاحبه ای می افتم که چند وقت پیش از شبکه 3 سیما پخش میشد :

پلان شماره 1

 

مصاحبه گر تو یه فضای صمیمی با یه آدم پنجاه و دو یا سه ساله مصاحبه می کرد و ازش پرسید :- حاج آقا میشه بپرسم ماهیانه چند حقوق می گیرید و چند تا بچه دارید ؟!

- جواب داد : 25000 تومان حقوق بازنشستگی می گیرم و دو تا بچه دارم که یکیشون ازدواج کرده و دیگری هم دانشجوی دانشگاه آزاده.

- حاج آقا ازاین حقوق و اوضاع اقتصادی راضی هستید؟ !

- الحمدو لله راضی هستیم به رضای خدا و داریم تلاش می کنیم که دخل و خرج رو جور کنیم .

پلان شماره 2

 

مصاحبه گر جلوی یه ماشین پرادو رو گرفت و با راننده پرادو شروع به مصاحبه با شخص جوانی با حدود سی و دو یا سی و سه ساله کرد:

- آقا ببخشید مزاحم شدم می تونم بپرسم ماهیانه چند حقوق می گیرید و چند تا بچه دارید ؟!

- من کارخونه دارم و ماهیانه حدود 1میلیون و ششصد هزار تومان حقوق می گیرم و یک بچه شش ماهه هم دارم .

- ازاین حقوق و اوضاع اقتصادی راضی هستید؟ !

- با عصبانیت داد زد : نه خیر آقا چطور راضی باشم ؟!!!

- مصاحبه گر با تعجب گفت: من همین چند دقیقه پیش با کسی مصاحبه می کردم با یه بچه دانشجو و ماهی 250000 تومان راضی بود از زندگی و گفت داریم سعی می کنیم دخل و خرج رو درست کنیم چرا شما اینطوری و با عصبانیت می فرمائید که نه خیر آقا راضی نیستم ؟!!!

جوان با کمی تامل جواب داد : اون بنده خدا قصد داره زنده بمونه و داره برای حیات تلاش می کنه ولی من می خوام زندگی کنم .

راستی ما زنده ایم یا زندگی می کنیم ؟!!!

راستی رفقا به نظر شما بین تعریف زندگی در دنیای بولدوزرها یا دنیای اکونومیک با تعریف زندگی در دنیای الهی و غیر مادی چه فرقی وجود داره ؟!!!

 

پی نوشتها :

--------------------

1. منظور از با خمیر گیر های نانوایی از خانه بیرون می رفتن و با مطربهای مجالس شادی به خانه بر می گشتن همان صبح زود رفتن و شب دیر وقت برگشتن است .  

2. منظور از بوق هاپو تا سوت عمو همان صبح زود و دیر وقت شب است .  




موضوع مطلب :
موضوعات
پیوندها
امکانات جانبی

بازدید امروز: 17
بازدید دیروز: 15
کل بازدیدها: 317486