سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
طلبه تخریبچی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
یکشنبه 87/3/19 :: 2:1 عصر

مدیون خون کیستید؟

شیعیان! مدیون خون کیستید؟
زنده از رقص جنون کیستید؟
کیست تا اسلام را یاری کند؟
حکم حق را در زمین جاری کند؟
شیعیان فرهنگ عاشورا چه شد؟
پرچم خون رنگ عاشورا چه شد؟
کیست تا پرچم به دوش خون کشد؟
شیعه را از خواب خوش بیرون کشد؟
گفت مولاکل ارض کربلا
شیعه یعنی غربت و رنج و بلا
کربلاغوغاست ساز و برگ کو؟
ظهر عاشوراست شور مرگ کو؟
ظهر عاشورا “فاین تذهبون”؟
“لم تقولان، مالاتفعلون”؟




موضوع مطلب :
چهارشنبه 87/2/11 :: 12:31 عصر

خاطره ای از یک عاشق دلسوخته دفاع مقدس :

 

فکر مى کنم سال 73 بود یا 74 که عصر عاشورا بود و دل ها محزون ازیاد ابا عبدالله الحسین(علیه السلام). خاطرات مقتل و گودال قتلگه، پیکر بى سرو... بچه ها در میدان مین فکه، منطقه والفجر یک مشغول جستجو بودند. مدتى میدان مین را بالا و پایین رفته بودیم ولى از شهید هیچ خبرى نبود. خیلى گرفته و پکر بودیم. همین جور که تنها داشتم قدم مى زدم، به شهدا التماس مى کردم که خودى نشان بدهند. قدم زنان تا زیر ارتفاع 112 رفتم. ناگهان میان خاک ها و علف هاى اطلاف، چشمم افتاد به شیئى سرخن رنگ که خیلى به چشم مى زد. خوب که توجه کردم، دیدم یک انگشتر است. جلوتر رفتم که آن را بردارم. در کمال تعجب دیدم یک بند انگشت استخوانى داخل حلقه انگشتر قرار دارد. صحنه عجیب و زیبایى بود. بلادرنگ مشغول کندن اطراف آنجا شدم تا بقیه پیکر شهید را در آورم.

بچه ها را صدا زدم و آمدند. على آقا محمودوند و بقیه آمدند. آنجا یک استخوان لگن و یک کلاه خود آهنى و یک جیب خشاب پیدا کردیم. خیلى عجیب بود. در ایام محرم، نزدیک عاشورا و اتفاقاً صحنه دیدنى بود. هر کدام از بچه ها که مى آمدند با دیدن این صحنه، خوا نا خواه بر زمین مى نشستند و بغضشان مى ترکید و مى زدند زیر گریه. بچه ها شروع کردند به ذکر مصیبت خواندن. همه در ذهن خود موضوع را پیوند دادند به روز عاشورا و انگشت و انگشتر حضرت امام حسین(علیه السلام).




موضوع مطلب :

به نام خدا

دوستان عزیز من سلام

اصلا متوجه گذشت زمان نشدم و نا گهان خودم را یافتم و دیدم عید شد و یک سال گذشته ...

سال نو مبارک ...

***********

نمی خواستم آبدیت کنم اما حرفی در سینه دارم که الا این صفحه دیجیتالی جایی تاب شنیدن ان را ندارد ...

*********

احمدی نژاد در تشییع پیکر محافظش

شاید اگر رئیس جمهور محبوب من هم این درد دل را می شنید اشک از دیدگانش جاری میشد ....

امروز خودم را دلداری می دادم که حتما او نمی داند و نشنیده که رهبر انقلاب سال گذشته از فرهنگ گفت و فرنگ را در کشور ما مظلوم ارزیابی نمودند ....

شاید احمدی نژاد خبر ندارد که در دستگاه فرهنگی وزارت ارشاد چه می گذرد ....

شاید علت این باشد که دولت در ایام عید تعطیل است و رئیس جمهور گزارشات وزارت ارشاد را نمی خواند ...

اما نه همین دیروز بود که چهره خسته احمدی نژاد را در تلویزیون می دیدم ...

چند هفته پیش از شبکه قرآن شاهد پخش صدای صوت قرآن یک خانم بودم یاد دوران کودکی ام افتادم ...

وقتی ما بچه بودیم تلویزیون هر چیزی را پخش نمی کرد چون تازه انقلاب کرده بودیم و مردم به خلاف شرع واکنش می دادند برای همین اگر گاهی مطلبی که کمی با شرع مطابق نبود در یکی از برنامه های تلویزیون پخش می شد می گفتند آقای هاشمی رئیس رسانه ملی خواب است و از دستشان در رفته ...

راستی آقای ضرغامی هم خواب است که در روز روشن صدای تلاوت قرآن با صوت یک زن را رسانه پخش می کند و تصویر آن زن را نیز پخش می نماید ؟!!!

البته تلویزیون که مطلبی پخش می کند با خود می گویم آقای رئیس جمهور چه گناهی دارد ؟!!! شورای سیاست گذاری رسانه ملی مقصر است که از حضور مجتهدین اسلام بی بهره اند ....

دیروز که سوار تاکسی شدم دیدم صدای یک زن در حال پخش شدن از ضبط ماشین است ...

به راننده که اعتراض کردم با تندی گفت تو رو خدا شما دیگه کاسه داغتر از آش نشوید چرا که این نوار از ارشاد مجوز دارد و خود آخوندا مجوز دادن بهش ...

راستش رو بخواید تف سر بالا بود ....

حرفی برای گفتن نداشتم ...

در دلم دعا کردم که خدا به این حنجره از فریاد پاره ما قوت و قدرت دهد تا زمانی که حرفمان به گوش احمدی نژاد  برسد فریاد کنیم که ای مسلمانها اینجا جمهوری اسلامی ایران است و تمام مراجع فرموده اند صدای زن حرام است ....

راستی گاهی آدم دلش برای دولت آزادی تنگ میشه :

 




موضوع مطلب :
موضوعات
پیوندها
امکانات جانبی

بازدید امروز: 19
بازدید دیروز: 15
کل بازدیدها: 317225