به نام خدا
دوستان سلام
یادم نمیاد اولین عیدی که گرفتم کی بود و از کی بود ...
یادم نمیاد چند تا ماهی گلی برای سفره هفت سین خریدیم و مردن ؟!!!
یادم نمیاد چقدر دلم می خواست که که سال که نو میشد جنوب باشم و سال نو رو کنار شهدا باشم ....
از بابام پرسیدم که بابا سالی که من می خواستم به دنیا بیام رو یادته ؟!!!
بابا می گفت نه ! جون جنگ بود و همه چی به هم ریخته بود و حتی فرصت نکردم که در باره حالم در باره تولد تو فکر کنم آخه هر روز یکی از بهترین رفقامو از دست می دادم و کلا حال و هوای ما حال و هوای جنگ و دفاع بود !!
اما من حال خودمو این روزا می دونم !!!
راستی عیدتون مبارک باشه ...
امسال حال خوبی دارم ...
آخه حسین آقای ما دیگه داره از راه میرسه ...
براش دعا کنید ...
خدایا حال ما را احسن الحال بفرما ....
موضوع مطلب :