طلبه تخریبچی طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آرشیو وبلاگ دوشنبه 86/3/28 :: 3:32 صبح
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون با تأسف و تأثر فراوان از ارتحال فقیه مجاهد مرحوم مغفور حضرت آیتالله آقای فاضللنکرانی رضواناللهتعالیعلیه اطلاع یافتم.این ضایعهای سنگین برای حوزهی علمیه و ملت شریف ایران است. حوزهی علمیه یکی از اسطوانههای علمی و تحقیقی و یکی از استادان برجستهی خود، و ملت ایران یکی از مراجع تقلید انقلابی و بیدار و پرتحرک خود را از دست داد. ایشان در سالهای طولانیِ دوران اختناق در شمار برجستگانی از حوزهی علمیهی قم بودند که در میدانهای گوناگون مبارزات حضور داشته و رنج تبعید را به جان خریدند، و پس از پیروزی انقلاب از جملهی روحانیون نامداری بودند که نقشهای مهمی در همهی موارد حساس ایفاء نمودند. رحمت خدا بر ایشان باد. اینجانب این مصیبت بزرگ را به حضرت بقیهالله ارواحنافداه و به مراجع عظام و علمای اعلام و فضلاء و طلاب حوزهی مبارکه و به عموم ملت ایران تسلیت میگویم. همچنین به خانوادهی مکرّم و آقازادگان ارجمند و دیگر بازماندگان و منسوبان ایشان عرض تسلیت کرده، تسلّا و صبر آنان را از خداوند متعال مسألت مینمایم.والسلام علی عباد الله الصالحین
موضوع مطلب : بسم المعشوق خواستم بگویم صداقت فوق محبت است ... اگر کسی رفاقت را با موضوع محبت جلوی صداقت انداخت بازنده بازی زندگیست... مواظب باش پوست موز زیر پای دلت نباشد ... چه دلت بیاید و چه دلت نیاید لیز می خوری و محکوم می شوی به سرنگونی ... عزیز! درد من درد با تو بودن یا نبودن نیست ... درد من درد خداست ... و دغدغه خدا در روی زمین برای خودش توحید و برای من و توعبودیت میباشد... به درد خدا می خوری یا نه ... ؟! من دوست دارم که تو در اردو گاه الهی مرد در گیری در جبهه تقابل تکوینی عالم بین حق و باطل به نفع خاکریز حق باشی ... . چرخ ارابه قدرت خدا در آفرینش باید روان بچرخد ... . تو چه می گویی و چه می خواهی و چه می کنی ؟!! من نیامده ام تملق تو را بگویم و بی خودی قربان و صدقه ات بروم ... . خوبی برای همه کس در ابتلای به بلای الهی است... . من تو را مرد خدا می خواهم ... هیچ چیز دیگر را هم جز این قبول ندارم ... . هستی یا نیستی ؟!!! آنکه با تو بنای عشق بازی را دارد ولاف رفاقت میزند و می خواهد تو را به رشوه ای به نام هدیه ولو به طعم دین و رنگ بدل خدا،معامله کند ، دارد به تو خیانت می کند و به جای خدا تو را به خویش معتاد میکند ....... این وسط تکلیف من را روشن کن خدا پرستی یا آدم پرست ؟!!! اگر شیر سر زمین تو حید هستی یا علی ...!!! این تو و این میدان حدود و احکام و تکالیف خدا وند و حماسه و ولایت .... آقا امیر المومنین علی (علیه السلام ) که تو را برای یک ابدیت به می خواند.... اگر اهل لاس زدن و هوس بازی و خوشگذرانی هستی و با لعاب دین وآستر تظاهر به تقوا می خواهی کثافت باطن آنرا ماست مالی کنی آن هم امریست علی حده ..... تازه آنوقت کار ما شروع میشود... برمن و سایر نو جوانان و جوانان وغیرتمندان پاک و نورانی ولایتی و بسیجی و هیئتی واجب می شود تا نفس داریم با تو و آفات پیرامون تو بجنگیم که در سرزمین خدا فساد نکنی .... مدتی است که خیلی نا را حتم .... به چشمان خودم می بینم که داری به اسارت میروی .... تو در این سلسله نه اولینی و آخرین هم نیستی .... بترس از خدا از آدم ربا ها و بچه دزدهای خیابان و کوچه های دلفریبی بترس .... نگرانت هستم ... من از آدم لوس و ننر و قرتی خیلی خیلی خیلی بدم می آید .... کسی که تورا اینگونه می خواهد خائن است .... می فهمی ؟!!! خائن ! هر کس که می خواهد باشد! و هر اسمی که می خواهد داشته باشد ! دلاوری و مردانگی و غیرت و نترسی و و معرفت و عبادت و شهادت وعلم وادب همگی خاص بندگان خداست و خاص الخاص هنر شیعیان بسیجی امیر المومنین علی (علیه السلام ) از شهدای رفته گرفته تا شهدای مانده است .... و اینها خرجی خداست و نه هیچ کس دیگر.... اصلا دوست ندارم آدم زده شوی .... افکار و احوال و رفتارت را باز تعریف کن و گرنه بلغ ما بلغ .... این آخرین باریست که گفتنی ها را می گویم.... و از این به بعد هر چه باشد عمل است .... دیگر خود دانی .... موضوع مطلب : به نام خدا نمی دونم چرا دو تا پست اول اختصاص پیدا کرده به نقد فیلم هر چی خیره ....
فیلم ضد ایرانی «پرسپولیس» در کن فیلم «پرسپولیس» به کارگردانی «مرجانه ساتراپی» که در بخش رقابتی شصتمین جشنواره فیلم کن به نمایش درخواهد آمد، روایت تلخ و سیاهی را از انقلاب اسلامی تصویر کرده است. فیلم کارتونی «پرسپولیس» اگرچه به ادعای کارگردانش فیلمی کاملا بیطرفانه است ولی در قالبی سیاه و سفید سعی کرده تا انقلاب اسلامی را رویدادی تلخ وسیاه معرفی کند که مردم ایران را به مردمی افسرده و دل شکسته تبدیل کرده است. این فیلم که براساس دو کتاب مصور «ساتراپی»، توسط خود او و با همکاری «ونسان پارونو»، فیلمساز فرانسوی ساخته شده است، تصویرگر خاطرات دختری چهارده ساله سرکشی است که به ادعای سازنده فیلم، پس از انقلاب اسلامی، ناگهان خود را در تهرانی کاملا سنتی و مذهبی مییابد و او که نمیتواند با وضع موجود خود را تطبیق دهد توسط والدینش به وین فرستاده میشود و تازه پس از استقرار خود در کشوری دیگر و رویارویی با فرهنگی جدید درمییابد که در کشورش چه دروغ بزرگی به اسم حقیقت در حال وقوع است! کارگردان این فیلم ضد ایرانی در رسانههای مختلف غربی مصاحبه کرده و در این مصاحبه ضمن تایید این مطلب که این دو کتاب در واقع روایت واقعی زندگی خود اوست، از وقایعی که در ایران پس از انقلاب و پس از جنگ ایران و عراق به وقوع پیوسته ابراز نگرانی کرده و مردم ایران را مردم ناامید و ترسان از بیان حقیقت معرفی کرده است! فیلم ضد ایرانی «پرسپولیس» که قرار است در بخش رقابتی شصتمین جشنواره فیلم کن به نمایش در بیاید نظر مطبوعات غربی را به خود جلب کرده است. در حالی که فیلمهای متعارف و واقع بینانه درباره ایران چندان مورد توجه رسانههای خارجی قرار نمیگیرند، فیلم ضد ایرانی «پرسپولیس» نظر رسانههای خارجی بالاخص مطبوعات آمریکایی را به خود جلب کرد، آنچنانکه روزنامه آمریکایی لسآنجلس تایمز مینویسد: «پرسپولیس» یکی از زیباترین و بکرترین روایات تاریخی است که در عصر حاضر وجود دارد. این فیلم که براساس دو کتاب مصور «ساتراپی»، توسط خود او و با همکاری «ونسان پارونو»، فیلمساز فرانسوی ساخته شده است، تصویرگر خاطرات دختری چهارده ساله سرکشی است که به ادعای سازنده فیلم، پس از انقلاب اسلامی، ناگهان خود را در تهرانی کاملا سنتی و مذهبی مییابد و او که نمیتواند با وضع موجود خود را تطبیق دهد توسط والدینش به وین فرستاده میشود و تازه پس از استقرار خود در کشوری دیگر و رویارویی با فرهنگی جدید درمییابد که در کشورش چه دروغ بزرگی به اسم حقیقت در حال وقوع است! لسآنجلس تایمز ضمن تعریف و تمجید از استعداد «ساتراپی» در کتابهای کمیک استریپ، وی را همپای «آرت اشپیگلمن» و «لیندا باری»، کاریکاتوریستهای مشهور آمریکایی معرفی مینماید و مینویسد: جلد دوم این کتاب به مراتب بهتر از جلد نخست آن است و ساتراپی به خوبی توانسته از زبان کودکانه برای روایتی واقعی و جذاب استفاده نماید. نشریه آمریکایی «پاپلیشرز ویکلی» نیز ضمن تمجید فیلم «ساتراپی»، درباره دومین جلد کتاب وی که در باره وقایع پس از جنگ و خروج «مرجان» از ایران است مینویسد: اگرچه در دومین جلد این کتاب از زهر کلام «ساتراپی» و تلخی اتفاقات روایت شده کاسته میشود، ولی «ساتراپی» در این قسمت نیز بسیار ماهرانه و زیرکانه عمل نموده و در بعضی جاها از این جلد بیش از جلد اول میتوان به استعداد و انگیزه او پی برد. همچنین روزنامه نیویورک تایمز در این باره می نویسد: داستان ساتراپی فوقالعاده پیچیده است و بیشتر به یک مستند میماند اگرچه در قالبی گرافیکی روایت شده است....این داستان بسیار پویا است و به خوبی میتواند با مخاطب ارتباط برقرار نماید. این روزنامه در پایان مینویسد: داستان پرسپولیس فوقالعاده و جذاب است! روزنامه یوسایتودی نیز در ستایش «ساتراپی» با وی ترتیب یک مصاحبه رو در رو را داد و با او درباره انگیزهاش از نوشتن و پس از آن ساخت «پرسپولیس» به گفتگو نشست. ساتراپی در گفتوگو با این روزنامه بدون اشاره به حمایت اکثریت ملت ایران از انقلاب اسلامی گفت: در کتاب اولم من خود از نزدیک با انقلاب و پس از آن جنگ ایران و عراق از نزدیک روبرو شدم، همه زندگی من و دیگر هم میهنانم به خاطر آنچه که به وقوع پیوسته بود به شدت زیر و زبر شده بود که واقعا برای همه به خصوص یک نوجوان چهارده ساله بسیار سخت بود. او در این مصاحبه خود را "تبعیدی" نامیده و مدعی شده کتاب دومش درباره زمانی است که به تبعید رفته است!. وی می افزاید: آرزوها و خواستههایم با یک فرهنگ جدید تلفیق شد که این واقعه چنان بزرگ و شگرف بود که من باید فراموش میکردم که هستم و از کجا آمدهام، اگر صادق باشم باید بگویم که چه روزها و شبهایی در خانه نمینشستم از آنچه که در کشورم بعنوان یک دورغ بزرگ به وقوع میپیوست، نگران و افسرده نبودم! وی با وجود دفاع همه جانبه ملت ایران در جنگ تحمیلی افزود: مردم تازه جنگ را پشت سر گذاشته بودند و دیگر مردم دیگر سیاسی نبودند، آنها آنقدر از جنگ و وقایع آن خسته و دل شکسته بودند که فقط میخواستند زندگی کنند و تنها این مطلب که دیگر بمبی بر سرشان نبود آنها را خوشحال میکرد، دیگر از جنبشهای دانشجویی نیز خبری نبود، نسل ما به نسلی تبدیل شده بود که درباره زندانیون سیاسی، انقلاب و جنگ همه چیز را میدانست ولی همچنان ساکت بود زیرا میدانست که اگر دهانش را باز کند باید در ازای آن زندگیش را از دست بدهد، ما درباره سیاست حرف نمیزدیم چون میترسیدیم! ساتراپی در جلد دوم از کتاب خود، مدعی می شود که او پس از خروج از ایران و رویا رویی با کشور، فرهنگ و مردمی جدید به این مطلب پی میبرد که تا چه اندازه در کشورش ظلم و خشونت بیداد میکند! فیلم کارتونی «پرسپولیس» که امسال قرار است در شصتمین جشنواره فیلم کن به نمایش درآید، اگرچه به گفته «مرجان ساتراپی» فیلمی کاملا بیطرفانه است ولی در قالبی سیاه و سفید آشکارا سعی کرده تا انقلاب اسلامی را رویدادی تلخ و سیاه معرفی کند که مردم ایران را به مردمی افسرده و دل شکسته تبدیل کرده است.
منبع : تبیان موضوع مطلب : به نام خدا
برادر بزرگوارجناب آقای مسعود ده نمکی سلام علیکم : روزگار به ما آموخته ، که نسبت به اعتقاداتمان متعصب باشیم وتعصب کشی کنیم،و اگر اینچنین نکردیم اطمینان داده که همه آنچه را که با زحمت به دست آورده ایم به طرفه العینی از دست خواهیم داد . برادر عزیز و بزرگوارم من قصد اهانت یا جسارت به شما را ندارم فقط از باب فذکر ان نفعت الذکری باید محضرتان عرض کنم . راه فلاح و رستگاری در عاقبت به خیری است . برای این عاقبت به خیری تلاش کنید . مرا اگر زبانم تلخ است ببخشید چرا که زبان نقد و منتقد همیشه برای مخاطب نقد ،ثقیل و سخت می نماید اما چاره ای ندارم الا اینکه مطالبی را ذکرکنم . امروزه شاهد اینم که با افتخار و غرور به خود می بالید که اخراجی هایی را که ما ( جمعی از هنر مندان ) ساخته ایم با استقبال عمومی مواجه شده و محبوب قلوب بوده است و این را نشانه ارزشمندی اثرتان می دانید.حتی از پشت لامپ تصویر تلویزیون منزلمان شاهد فریادهای عدالت خواهانه شما بر سر برگزار کنندگان چشنواره بیستم نیز بوده ام . به راستی رفیق عزیز چرا فکر می کنید باید فیلمی که فرهنگ جهاد و شهادت را درذهن نسل سوم و شاید نسل اخیر انقلاب یعنی نسل چهارم (که همان بچه های هم سن و سال دختر کوچکتان هستند) مفتضح نموده است حایز مقام خوبی در جشنواره میشد ؟! آقای ده نمکی من شما را در حد اخبارموجود ، ازدوران تلاش ، هر چند گاهی موفق و گاهی ناموفق در عرصه اجتماعی میشناسم و بیشتر اطلاعی ندارم . رابطه شما با شخصیتهای اینچنین به نظرم رابطه ای تعریف نشدنی است شاید هم ما اشتباه فکر می کنیم و دعواهای خیابانی شما از سردرد نبوده و الا سینمای ایران شخصیتهایی محجبه ترو تعریف شده تراز اینها را هم به خود دیده است . می دانم که قصه اخراجی های شما بخشی از ادبیات داستانی دفاع مقدس است نه تمام آن ، اما باور کنید به قول محاورات عامیانه از میان همه انبیاء و اولیاء به مجول الهویه ای بی نام ونشان متوسل شده اید .اگر کارگردان فیلم اخراجی ها جبهه ندیده و بسیجی نبود یا متعلق به فرهنگ دیگری بود شاید در ادبیات با هم متفاوت بودیم .
نگاه مخاطب عام سینما به فیلم شما نگاه به کل تاریخ جنگ است . خوب به یاد دارم وقتی از سینما بیرون می آمدیم همسرم با بغض می گفت چقدر شهدا مظلومند و غریب که بچه مسجدی ها هم آنها را درست تعریف نمی کنند . دوست عزیز من ، اگر علاقه مندید خود را به جامعه ارازل و اوباش نسبت دهید و به این مناسبت افتخار می کنید ، باور بفرمائید حتی مجید سوزوکی قصه شما دیگر از این تبار نیست و استحاله شده .
یکی از نقاط ضعف داستان فیلم اخراجی های شما این بود که مجید سوزوکی را می خواست همان مجید سوزوکی دوران قبل از آدم شدن در تعبیر حضرت امام (رحمت الله علیه )وصف نماید . باور بفرمائید اگر مجید آقا از گذشته خود پشیمان نبود هیچگاه تغییری در او اتفاق نمی افتاد و مشتری دانشگاه امام نمی شد واگر هم در غیر این حال مرگی اتفاق می افتاد مرگ در راه حمار بود نه امام (اشاره به داستان جنگ احد و مرگ آن اعرابی و فرمایش رسول خدا ). البته طیف مجید سوزوکی ها اقلیت جبهه بودند کما اینکه من معتقدم این فیلم و داستان مستند به یک شهید هم نیست بلکه شما تخیل می کنید اینطور است . اکثریت همانگونه که می دانید و میدانیم کسانی بودند که انقلاب را شناخته بودند و برای این شناخت بود که همه هستیشان را در طبق اخلاص نهاده بودند . کریم سوسکه یک نماد است در فیلم اخراجی ها آنهم نماد یک فرمانده جنگ. آیا همت و باکری و بروجردی و جهان آرا و متوسلیان و ... با شخصیت کریم سوسکه داستان شما همخوانی دارند ؟!و یا اصلا قابل مقایسه اند ؟! کدام شهید یا جانباز هنوز هم به جیب بری و دزدی شهره است ؟ کدام عقل سلیمی می پذیرد که یک مشت ارازل و اوباش جنگ را اداره کرده اند ؟ شما در فیلمتان به اقلیت در تاریخ جنگ پرداخته اید آیا اکثریت حقشان را از فرهنگ سازی دفاع مقدسی گرفته اند که به دنبال اقلیت رفته اید ؟حرف من این نیست که نباید به اقلیت جبهه پرداخته شود حرف من این است که دفاع بد از حق به ضلالتش بیشتر کمک می کند .
نسبت آدمهای بد و خوب جبهه از نظر کسانی که بوده اند و جنگ را درک کرده اند اگر بخواهیم اغراق کنیم 30 % منحرف در راه کمال به 70 % استحال شده به نفع خدا و حق و امیر المومنین (علیه السلام )است . نمایندگان جوامع انسانی شما در این فیلم چند درصدشان خوب بودند و یا اصلا چند درصدشان خوب شدند ؟ مگر نه این است که قرآن به ما می آموزد نام شهرت بر دیگران نهادن نسبت فسق دادن است و تکرار آن در جامعه ترویج فسق کردن؟! آیا به نظر شما اسمهای کریم سوسکه و نکبت و بزغاله و .... بر روی آدمها و اشاعه آن در جامعه با زبان گویا و نجیب سینما و بر سر زبان بچه مدرسه ای ها انداختن اشاعه فسق نیست ؟ ! شاید هم امر به معروف است و ما خبر نداریم ؟! نماینده انتخابی شما از جامعه روحانیت تجمل گرا و جدای از متن جبهه و کاملا نا کار آمد درعمل بود ...آیا ماشین اختصاصی و ... از لوازمات روحانیت جنگ بود ؟ کدام روحانی با لباس روحانیت کلاغ پر و بشین و پاشو می رود ؟ اگر فراموش کرده اید دوران دفاع مقدس را ، عکسهای تولیدی جبهه فرهنگی را ملاحظه بفرمائید . روحانیون جنگ به شهادت تاریخ در متن بسیج بوده اند و خط شکن و تخریبچی ، و لباسشان فرم رزمی داشته است . سئوال من از شما این است فرق شما در توهین به روحانیت با سازنده فیلم مارمولک در چیست ؟ به قول فیلمتان در ریش ؟ یا ریشه ؟ اگر به ریش تعریف شده است که شما مختارید هر چه جفنگیات بلدید یا به شما اس ام اس می شود را به روحانیت نسبت دهید و اما اگر به ریشه است رفیق عزیز خراب کرده اید این فرهنگ را و خلاف ریشه تان عمل کرده اید ... در فیلم مارمولک آقا رضا با لباس روحانیت دعوا می کرد و کارکتر شما خیز و بشین و پاشو و سایر مواردی که ذکر شد و برخی مواردی که ذکر نشده است را در ذهن مخاطب به جا می گذارد...آیا بازخورد اثرتان را در خیابان و مدرسه و یا در ذهن و رفتار همسالان دختر کوچکتان می توانید جستجو کنید .... آیا ای ول ای ول گفتن کودکان در مدرسه و بازار و خیابان و تبعیت از فرهنگ لمپن لات و لوتی کم از ترویج فرهنگ منحط و بی ریشه غرب دارد ؟! آقای ده نمکی به چاه افتاده اید ... چقدر بی زحمت است برای دشمن که حرفهایش را از زبان خودی ها و نخودی ها بزند ، روزی تمسخر قومی هدف بود و امروز استحاله فرهنگی ...اگر روزگاری هم کسی از سیما و مینا حرف میزد بچه بسیجی ها خجالت می کشیدند آن را بازگو کنند ولی در فیلم شما این یک افتخار است که توهین های اس ام اسی به ساحت بسیج و بسیجی موجب مزحکه و تمسخر بیننده شود .... به نظر شما اگر اخراجی ها ده ها میلیارهم فروش می کرد، فکر می کنید ارزشش به قیمت خون ریخته یک شهید برای حذف این ضد ارزشهایی که در فیلم شما ارزش شده است میرسد ؟ به نظر من شما حتی به مجید آقای سوزوکی هم جفا کردید . کدام شهیدی تا دم شهادت نیت فحش و گناه داشت ؟! کدام فرمانده ای از فرماندهان جبهه اسلام منافق بود و کریم سوسکه درخلوت و حاج کریم درجلوت؟!
شاید نگاه شما به موضوع شکل دیگری دارد به هر حال نگاه جامعه نگاهی طنز است به زحمت شما ... این نوع نگاه را عوض کنید تا آثار شما از لحاظ کیفی هم جایگاه مطلوبی داشته باشد . دوست عزیز من اگر میزان در مطلوبیت،استقبال عمومی است ، به یاد دارم که روزنامه ای که دسته گل عوض شمشیر به دست امیر المومنین داده بود هم از استقبال کمی برخوردار نبود .
در پایان صلاح و اصلاح شما و آثارتان را از خدا وند متعال خواهانم والسلام علی من التبع الهدی موضوع مطلب : موضوعات
پیوندها
امکانات جانبی بازدید امروز: 43 بازدید دیروز: 6 کل بازدیدها: 320830 |
||