خطیب شهیر حجه الاسلام والمسلمین حاج آقای باقری که از شاگردان آیت الله العظمی میلانی هستند، میگفتند:یک بار خدمت استادم آیت الله العظمی میلانی بودم، ایشان فرمودند:فلانی! منبری که می روی چهل نفر از این جوانان پای منبرت را بیاور؛ کارشان دارم. بنده از این دستور استاد تعجب کردم؛ولی اطاعت امر کرده و چهل نفر از جوانان را آوردم. آقا فرمودند: یکی یکی بیایند داخل اتاق.
ما اصلا نفهمیدیم چه کار دارند.فقط هر جوانی که وارد می شد، پس از چند لحظه با چشمم گریان بیرون می آمد و اصلا حرف نمی زد و حدوداً بیست نفر وارد شدند تا این که من بی تابی کردم و داخل رفتم ببینم حکایت چیست! وقتی وارد اتاق شدم، آقا نشسته بودند و کفنشان هم کنارشان بود و هر جوانی که داخل می شد از او می پرسید: تو امام حسین(علیه السلام)را دوست داری؟ آنه جواب می دادند:بله آقا. می فرمود: خیلی؟! جواب می دادند: إن شاء الله که همین طور است.
به محض این که اشک از دیده ی جوانان جاری می شد، آیت الله میلانی سریع کفن خودشان را به اشک آنها می مالید و با دیدن این صحنه،جوان ها بیشتر منقلب می شدند و گریه می کردند و از اتاق بیرون می آمدند.
بعد از ایشان پرسیدم:آقا! شما که مرجع هستید و اجازه ی اجتهاد خیلی از مراجع را داده اید دیگر به این مسئله احتیاج ندارید.آقا فرمودند: اگر به دردم بخورد، همین توسّل به حسین زهرا(علیهما السلام) است.
حلّال جمیع مشکلات است حسین شوینده ی لوح سیّئات است حسین ای شیعه تو را چه غم ز طوفان بلا جایی که سفینه النجاه است حسین
موضوع مطلب :